درباره ما  |  ارتباط با ما  |  RSS  |  آرشیو  |  1403-02-08  |  2024-04-27  |  بروز شده در: 1403/02/08 - 08:01:4 FA | AR | PS | EN
تثبیت روابط امریکا چین با رویکرد «مثبت و سازنده» واشنگتن            صدور حکم بازداشت محمودخان اچکزی از سوی یک دادگاه پاکستان            خواست حامد کرزی از دو مقام اتحادیه اروپا             اردوغان؛ نتنیاهو را قصاب غزه و مثل هیتلر خواند             تمدید کارت‌های پی‌او‌آر مهاجران افغان در پاکستان            سفر معاون وزیر خارجه‌ی امریکا برای گفتگو درباره‌ی افغانستان به قطر و پاکستان            پاسخ اسرائیل به پیشنهاد آتش‌بس حماس            خیز رئال مادرید برای فتح لالیگا با پیروزی مقابل سویه داد             مالیزیا در زمینه امنیت سایبری با افغانستان اعلام همکاری کرد             آغاز نشست سه‌جانبه میان حکومت طالبان، ترکمنستان و قزاقستان             با شکست عراق، نیمی از راه جام جهانی را طی کردیم            افشای جزئیات تماس اخیر ترامپ و بن سلمان             دیدار ملا یعقوب با هینت مالیزیایی در کابل            آزادی ۶۳ زندانی افغان از زندان پاکستان            وضعیت غزه بدتر از دوران آپارتاید در افریقای جنوبی است            






تاریخ نشر: 1397/01/05 - 12:16:4
تعداد بازدید: 1490
با دوستان خود به اشتراک بگذارید

بررسی سه دوره ریاست جمهوری پوتین
پوتین، منجی روسیه و کابوسی برای غرب

کلیددار قدرتمند کرملین به خوبی می‌داند که در دوره چهارم زمامداری روسیه با وجود تحریم‌های اقتصادی فراوان غرب و هماوردطلبی روزافزون کاخ سفید برای تحمیل هزینه های نظامی سنگین بر اقتصاد روسیه، کار آسانی پیش رو نخواهد داشت. 

 

انتخابات ریاست جمهوری روسیه روز گذشته در پهناورترین کشور جهان برگزار گردید و همانگونه که انتظار میرفت ویلادمیر پوتین رهبر 65 ساله این کشور توانست برای چهارمین بار و با قاطعیتی کم نظیر فرد نخست قدرت در کرملین باقی بماند. به طور حتم به قدرت رسیدن پوتین در سال ۲۰۰۰ میلادی نقطه عطف جدیدی در دوران پساکمونیسم روسیه به شمار می آید. برای درک کارنامه اقدامات پوتین در این دوران باید ابتدا نگاهی به شرایط قبل از روی کار آمدن او در عرصه اجرایی روسیه انداخت.

 

پس از فروپاشی شوروی موقعیت روسیه در نظم جهان و ساختار نظام بین الملل نامشخص و ناشناخته بود. بوریس یلتسین در این دوران با خصوصی سازی و آزاد سازی قیمتها طرح تحول اقتصادی را به اجرا گذاشت، این سیاست باعث شکل گیری طبقه جدیدی به نام الیگارشی شد.

 

این الیگارشیها شروع به کنترل اقتصاد روسیه کردند که سرانجام منجر به تنزل اقتصاد روسیه در سطح جهانی شد. این بی ثباتی که در دوره دوم  ریاست جمهوری یلتسین ادامه پیدا کرد را دوران "فلج روسیه"می نامند که روسیه تبدیل به کشوری غیر قابل پیش بینی با اهدافی نامشخص شده بود که جهت گیری سیاست خارجی آن بارها به سرعت تغییر می‌کرد. در تلاش برای بازتعریف نقش کرملین به منزله بازیگری جهانی، رویکردهای مختلفی در پیش گرفته شد. در دهه ۱۹۹۰ ،   بوریس یلتسین و آندره کوزیروف در حقیقت نماینده طیف غربگرای روسیه بودند. این گروه همگرایی با ساختارهای غربی را به منظور تقویت مولفه‌های قدرت روسیه در دستورکار داشتند. همگرایی با بازیگران غربی، درونمایه اصلی سیاست خارجی کرملین در این دوران  بود. بحران هویت در این زمان باعث شده بود روسیه نتواند به چهارچوبی مشخص برای تعریف منافع ،اهداف و دوستان و دشمنان خود برسد. سیستم ارزشی نخبگان روسیه در این زمان با واقعیات جاری همخوانی و تناسب نداشت و برای پر کردن خلا ناشی از نبود کمونیسم، ایده های مختلفی از ملی‌گرایی، همبستگی دموکراتیک، اوروآتلانتیک گرایی صورت گرفت.

 

روی کار آمدن پوتین

 

پوتین یکی از منتقدان سیاست های آرمانگرای افرادی مثل پریماکوف (وزیر خارجه و نخست وزیر ۹-۱۹۹۸) بود. پوتین با تاکید بر قدرت بزرگ مدرن هنجارمند (Normalized Modern Great Power) در عرصه اجرایی سیاست ظاهر شد. او ضمن توجه به ضرورت سازگاری در عرصه خارجی، سه اصل نوسازی اقتصادی، دستیابی به موقعیتی شایسته در فرایند رقابت جهانی، و بازگشت جایگاه روسیه به عرصه بین الملل به عنوان یک" قدرت بزرگ" را مبنای کار خویش قرار داد. وی برای رسیدن به اهداف خود رویکردی عملی گرایانه را در پیش گرفت. روسیه خود را در ابتدای ریاست جمهوری پوتین در یک دوگانگی بین پذیرش اصول تحمیلی غرب یا پذیرش خطر انزوا و دولتی ناهنجار می‌دید. به دلیل ضعف برخی نهادهای تصمیم ساز در شرایط پساکمونیسم ،انتخاب برای روسیه محدود شده بود.

 

پوتین می‌بایست دو هدف ظاهرا متناقض را با هم جمع کند هم روسیه را تبدیل به یک قدرت بزرگ کند هم اینکه به عنوان یک بازیگر هنجارمند در عرصه بین الملل شناسایی شود؛ مساله ای که در دوران پساکمونیسم یکی از ضرورتهای روسیه بود‌. با این ملاحظه، پوتین در دوره نخست ریاست جمهوری خود (۲۰۰۰تا ۲۰۰۶)، با توجه به امکانات محدود روسیه در عرصه خارجی راهبرد مقاومت مثبت را در پیش گرفت که مبتنی بر پذیرش وضع موجود، عدم تقابل بی حاصل، مصالحه و در عین حال فرصت طلبی راهبردی از کوچکترین  مجال های برای برآوردن منافع روسیه استفاده می‌کند. جنگ افغانستان و استقرار نظامیان امریکایی در آسیای مرکزی، خروج آمریکا از پیمان ABM (پیمان موشکهای ضد بالستیک)، جنگ عراق، موج دوم گسترش ناتو به شرق، تلاش آمریکا برای استقرار بخشی از سپر موشکی خود در اروپای شرقی از جمله مسائل برجسته این دوران بودند. پوتین با رویکرد عملگرایی محافظه کارانه، عدم تقابل و امتیازگیری از غرب را تا آستانه تحمل ادامه داد. به عنوان مثال همراهی با واشنگتن در جنگ افغانستان و مخالفت نه چندان جدی با جنگ عراق و عدم مخالفت آسیب زا با همکاری نظامی آمریکا و گرجستان را می‌توان در این راستا برشمرد. البته این سیاستها کاملا محافظه کارانه نبود چون روسیه نمی‌خواست تروریسم به آسیای مرکزی و حیات خلوت او تسری پیدا کند.

 

 پوتین در دوره اول ریاست جمهوری خود توانست قدرت درونی  روسیه را تا حدودی زیادی بازیابی کند. اقتصاد روسیه در این دوران بهبود پیدا کرد و الیگارشی محدود کننده که با سیاستهای قبل از پوتین به صورت ناخواسته ظهور کرده بود، مهار شد. مشاوران اقتصادی پوتین نظام پولی و مالی کار آمدی را تدوین کردند و قوانینی در مورد مالکیت خصوص وضع شد سیاست کاهش وابستگی به درآمدهای بخش انرژی و تسریع در توسعه فناوریهای پیشرفته، اتخاذ شد. تولید ناخالص داخلی در برابری خرید بیش از ۷۰ درصد رشد کرد واز این نظر تبدیل به هفتمین اقصاد جهان شد. تولید ناخالص داخلی ۶ برابر رشد کرد و از رتبه ۲۲ جهان به رتبه 10 رسید. پوتین در این دوران با خوش اقبالی روبرو شده بود چرا که قیمت نفت افزایش پیدا کرده بود و او توانست به نحو خوبی این افزایش قیمت را در جهت بهبود وضعیت اقتصادی روسیه و ارتقا آن ، مدیریت کند. بدهی های خارجی کاهش پیدا کرد، سرمایه گذاری داخلی و خارجی، ذخایر ارزی و درآمد عمومی دولت  افزایش یافت، و بیکاری کم شد. پوتین در جهت رساندن روسیه به جایگاه قدرت بزرگ به مرور رویکرد عملگرایی محافظه کارانه را کنار گذاشت و در سالهای پایانی دوره اول ریاست جمهوری رویکرد عملگرایی تهاجمی را به صورت نامحسوس اتخاذ کرد که براساس آن کم کم خود را اماده مقاومت مستقیم در برابر توسعه طلبی های غرب کرد.

 

دوره دوم ریاست جمهوری پوتین و مخالفت با یکجانبه گرایی

 

پوتین پس از انسجام اقتصادی روسیه  با مشاهده یکجانبه گرایی امریکا پس از حملات ۱۱ سپتامبر و ورود امریکا به نزدیک مرزهای روسیه، سیاست جدید خود را در دوره دوم ریاست جمهوری به صورت آشکار نشان داد. او در چهل و سومین کنفرانس امنیتی مونیخ با انتقاد شدید از سیاست یکجانبه گرایی آمریکا (که در دوران بوش پسر شروع شده بود) پرداخت. پوتین رسماً  رویکرد سیاست خارجی روسیه را " قدرت بزرگ گرایی" نامید و هر گونه تلاش برای تحمیل عقلانیت اروپایی به مسکو را تهاجمی روانشناختی قلمداد کرد. پس از آن قاطعانه اعلام کرد نمی‌تواند سپر موشکی امریکا در چک و لهستان را بپذیرد. او به خوبی آگاه بود که موقعیت ژئوپلتیک روسیه به عنوان "هارتلند جهان" یک امتیاز مهم برای روسیه است و نباید اجازه دهد پایگاههای نظامی آمریکا این اهرم ژئواستراتژیک را تضعیف کنند.

 پوتین در سازمان شانگهای اهداف امنیتی مشترک با کشورهای تازه استقلال یافته را پیگیری کرد که هم منافع مشترک امنیتی جدیدی با این کشورها تعریف کند و هم شریکان اقتصادی پایداری برای روسیه باقی بمانند و سازمان شانگهای یک‌ نهاد مشروع برای جلوگیری از تسری پایگاههای آمریکا به کشورهای هم پیمان روسیه باشد. وی از ظرفیت های مشترک با چین و هند و کشورهای خاورمیانه به خوبی استفاده کرد که قدرت یابی روسیه منجر به انزوای این کشور به خصوص در میان همسایگان نشود. ترسی که در دوران قبل از او در میان مقامات کرملین وجود داشت.

 

پوتین و ساختار نظام بین الملل

 

پوتین و دولت مردان کرملین نظام بین الملل را یک نظام تک قطبی موقت می‌دانند که ظهور مراکز جدید قدرت، مثل اتحادیه اروپا، هند، چین و روسیه دیر یا زود این نوع آرایش قدرت تک قطبی به نفع آمریکا را به چالش می‌کشند. رئیس جمهور روسیه گرایش به حفظ نظم تک قطبی به صورت ثابت را مناسب نمی‌دانست. وی با وجود اختلاف منافع با اروپا بر سر مسائلی چون اوکراین، بر لزوم همکاری و سازگاری با جامعه جهانی ضمن حفظ تفاوتها تاکید داشت با این وجود وی مخالف ادغام منفعلانه روسیه در فرهنگ اروپایی ست اما در عین حال به دلایل تاریخی هم که شده سعی می‌کند نقش خود را در کنگره وین نسبت به اروپا که یک قدرت مهم مکمل بود حفظ کند. اما جایی که سیاستهای اروپا ضد منافع ژئوپلتیک روسیه باشد، عملا مخالفت می‌کند. به همین دلیل در بعد امنیتی و نظامی سعی کرد انسجام بیشتری به روسیه بدهد. با این دیدگاه پوتین سعی نمود با ائتلافهای متکثر فشار احتمالی نظام  تک قطبی که قدرت روسیه را محدود می‌کند را کاهش دهد.

قبل از دوران پوتین، تعداد نیروهای نظامی روسیه در خارج از کشور کاهش یافته بود اما با روی کار آمدن وی حفظ و تقویت پایگاه های نظامی روسیه به خصوص در خارج نزدیک (آسیای مرکزی) اهمیت پیدا کرد. این پایگاهها در کشورهای اوکراین، قرقیزستان، قزاقستان، بلاروس، سوریه، مصر و ... هستند. پوتین این سیاست را برای بازتوزیع قدرت و ارتقا جایگاه روسیه در نظام بین الملل انجام داد. در خاورمیانه نفوذ خود را گسترش داد و با یکجانبه گرایی آمریکا مخالفت صریح کرد این اقدام بخصوص بعد از حمله غرب به لیبی در سال 2011 اشکارتر شد. پوتین در این دوران چالشهای آشکاری را با آمریکا تجربه کرد  و با کشورهای مخالف آمریکا وارد اتحاد و همکاری های بیشتری شد بخصوص کشورهایی که آمریکا دنبال انزوای آنها بود.

 

تعامل گزینشی

 

پوتین در دوره سوم ریاست جمهوری خود روابط روسیه با ایران و سوریه (که به صورت سنتی همیشه وجود داشت) را بسیار مستحکم تر کرد و اجازه نداد آمریکا و غرب در این منطقه توازن را به نفع خود بچرخانند.

پوتین به این نتیجه رسیده بود که فرصتها و تهدیدات روسیه بسیار متنوع هستند بنابراین برای قدرتمند شدن روسیه باید باعقلانیت گزینشی با این مباحث رو برو شود. بنابراین این فرصتها و تهدیدات را به ابعاد سخت و نرم تفکیک نمود و طیفی از اقدامات مختلف را برای آن برنامه ریزی کرد. این طیف شامل تعاملات نرم اقتصادی تا تضادهای سخت نظامی را در برمی‌گیرد، همانند مساله اوکراین که برای روسیه یک اولویت ژئوپلتیک می باشد.

وی در مواجهه با اروپا از هویت اروپایی روسیه برای تعامل استفاده می‌کرد و در مواجهه با کشورهای تازه استقلال یافته بر هویت تاریخی مشترک و مجاورت جغرافیایی برای تعامل تاکید می‌کند. اما در عین حال محوریت سیاستهای او عزت‌مندی روسیه بود بنابراین تا جایی وارد تعامل نرم و همسویی صورت میگرفت که عزت‌مندی روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ حفظ شود. چالش پوتین با اتحادیه اروپا و ب طور کلی غرب در حفظ قدرت بزرگ بودن روسیه بوده است. واقعیتی که غرب را به تکاپو برای دمیدن به آتش جنگ سردی دیگر با روسیه سوق داده است.

در سند استراتژی جدید امنیت ملی روسیه که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد رهبران کرملین و شخص پوتین به تبدیل روسیه به یک قدرت موثر درعرصه بین المللی جزو منافع بلند مدت این کشور تاکید شد‌. با این حال کلیددار قدرتمند کرملین به خوبی میداند که در دوره چهارم زمامداری روسیه با وجود تحریمهای اقتصادی فراوان غرب و هماوردطلبی روزافزون کاخ سفید برای تحمیل هزینه های نظامی سنگین بر اقتصاد روسیه، کار آسانی پیش رو نخواهد داشت. بنابراین انتظار می رود که پوتین در دور چهارم ریاست جمهوری خود در سال ۲۰۱۸ تداوم سیاست قدرت یابی روسیه در عرصه بین الملل را در همکاری  و تعامل با کشورهای که به قدرتمندی روسیه آسیب نزنند وآنرا تهدید تلقی نکنند دنبال نماید؛ بویژه کشورهایی که در زمره متحدان استراتژیک غرب محسوب نمی شوند .

 

 

لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/9797


تگ ها:






*
*

*



نیز بخوانید

آینده تاریک یا روشن؛ در انتظار اقتصاد افغانستان


آیا امریکا جنگ اوکراین را به طرف جنگ جهانی سوم هدایت می‌کند؟


آیا امریکا خواستار حذف قطر از میانجیگری است؟


پرونده احیای برجام روی میز بایدن


آیا حمله اسرائیل به ایران؛ پایان ماجراجویی است؟


ایران و اسرائیل را از جنگ بزرگ دور کنید


پرجمعیت‌ترین کشور دنیا در آستانه برگزاری طولانی‌ترین انتخابات


معیارهای دوگانه امریکا؛ از حمایت اوکراین تا سکوت در غزه


رسانه‌های اسرائیلی از خیانت اردن به جهان اسلام شگفت زده شدند


نیویارک تایمز:ایران بطور مستقیم با امریکا درگیر نمی شود


کمبود نیروی جنگی در ناتو برای مقابله با روسیه


آیا روابط ترکیه و رژیم اسراییل متوقف شد؟


تغییر جغرافیای جنگ در خاورمیانه؛ آیا نتانیاهو موفق شد؟


جنگ خونین و ویرانگر غزه وارد ششمین ماه شد


توافقنامه ترامپ امریکا را مجبور به خروج از افغانستان کرد


وضعیت غزه نشانگر بربریت ذاتی سرمایه‌داری جهانی است


آیا واقعاٌ ترامپ مصمم به خروج از ناتو است؟


روسیه در موضع برتر قرار دارد، پوتین به کم قانع نیست


آیا اروپا آمادگی ریاست جمهوری مجدد ترامپ را دارد؟


دیدار های بلینکن با سران کشورهای عرب زمینه ساز صلح در غزه می شود؟


کشور های غربی برای اعمال تحریم بر ایران اختلاف دارند


چین، بدون روسیه مذاکرات صلح اوکراین را تحریم می‌کنیم


آمادگی روسیه برای جنگ با ناتو


آیا امریکا توان منزوی کردن حکومت طالبان را ندارد؟


ضرورت بازتعریف روابط ایران و پاکستان در دولت جدید





پربازدیدها
پربحث ها


اخبار تازه را در موبایل خود ببینید.

ansarpress.com/m



نظرسنجی

به نظر شما با پذیرفتن خط دیورند و مرز فعلی بین افغانستان و پاکستان توسط افغانستان، صلح در افغانستان برقرار میشود؟

بله

خیر

معلومـ نیست

مشاهده نتایج


آخرین خبرها

واکنش ایران به اعمال تحریم برخی از کشورهای غربی علیه این کشور

تثبیت روابط امریکا چین با رویکرد «مثبت و سازنده» واشنگتن

صدور حکم بازداشت محمودخان اچکزی از سوی یک دادگاه پاکستان

خواست حامد کرزی از دو مقام اتحادیه اروپا

اردوغان؛ نتنیاهو را قصاب غزه و مثل هیتلر خواند

تمدید کارت‌های پی‌او‌آر مهاجران افغان در پاکستان

سفر معاون وزیر خارجه‌ی امریکا برای گفتگو درباره‌ی افغانستان به قطر و پاکستان

پاسخ اسرائیل به پیشنهاد آتش‌بس حماس

خیز رئال مادرید برای فتح لالیگا با پیروزی مقابل سویه داد

مالیزیا در زمینه امنیت سایبری با افغانستان اعلام همکاری کرد

آغاز نشست سه‌جانبه میان حکومت طالبان، ترکمنستان و قزاقستان

با شکست عراق، نیمی از راه جام جهانی را طی کردیم

افشای جزئیات تماس اخیر ترامپ و بن سلمان

دیدار ملا یعقوب با هینت مالیزیایی در کابل

آزادی ۶۳ زندانی افغان از زندان پاکستان

وضعیت غزه بدتر از دوران آپارتاید در افریقای جنوبی است

پولیس ترکیه بیش از هزار پناهجوی اغلب افغان و پاکستانی را بازداشت کرد

سه کشور گروه هفت تحریم‌های جدید علیه ایران اعلام کردند

سفرهای متعدد هیئت‌های سیاسی به کابل نشان‌دهنده‌ پذیرفته شدن حکومت طالبان است

پیروزی پُر گول منچسترسیتی مقابل برایتون

در صورت مصادره دارایی‌ها؛ سطح روابط خود با واشنگتن را کاهش می دهیم

ادامه کمک های اتحادیه اروپا به مردم افغانستان

تبدیل شدن افغانستان به گورستان امیدهای دختران

مسدود شدن شاهراه هرات - بادغیس از اثر سیلاب ها

هشدار از احتمال بارندگی‌های شدید و سیلاب در ۳۴ ولایت کشور


خبرهای پزشکی


خبرگزاري انصار ©  |  درباره ما  |  ارتباط با ما  |  نسخه موبایل  |  پیوندها  |  طراحى و پشتيبانى توسط: شركت شبكه نگاه
استفاده از مطالب اين سايت با ذكر منبع (لينك سايت) مجاز است.